تعاريف :

 

مرتع : Range

 

در مكاتب مختلف تعريف مرتع با يكديگر تفاوت بسيار دارد كه عبارتند از :

 

1-مرتع عبارتست از سرزميني كه كليماكس يا توان طبيعي جامعه نباتي آن مركب از علفي ها ، گياهان علفي شكل ، گياهان مرتعي پهن برگ و بوته ها قابل چراي دام بوده و از تظر كميت ، با استمرار چراي دام قابل توجيه باشد .

مراتع شامل علفزارهاي طبيعي ، ساواناي طبيعي ، سرزمين هاي مرطوب با پوشش مناسب براي چراي دام و ساير سرزمين هايي است كه جوامع طبيعي آن غذاي دام و حيات وحش را تأمين نمايد .

2-سطحي با پوشش گياهان طبيعي متنوع كه در بعضي از نقاط جهان براساس ضوابط و اصول بومشناسي اداره شده و مــورد بهره برداري قرار مي گيرد . به طور كلي به سرزمين هاي خشك و نيمه خشكي اطلاق مي شود كه نه تنها قابل كشت و زرع نيست بلكه فاقد جنگلهاي تجاري بوده ولي از نظر بهره وري مي تواند براي چراي دام ، آبخيزداري ، زيستگاه حيات وحش و يا تفرجگاه مورد استفاده قرار گيرد . لازم به يادآوري است كه بعضي از مراتع تخريب شده ، در صورتي كه شرايط آب و هوايي و خاك و عوارض زميني اجازه دهد ، از طريق بذرافشاني با بذر گونه هاي بومي و يا معرفي شده اصلاح مي گردد . معمولاً چنين مناطقي را مراتع طبيعي نامند .

3-دامنه تغييرات جغرافيايي منطقه اي كه يك گياه يا حيوان در آن ديده مي شود .

4-واحدي از اراضي طبيعي مورد چراي يك يا چند گله دام .

 

جنگل : Forest

توده انبوهي از درختان و ساير نباتات چوبي و علفي كه نسبتاً سطح وسيعي را در بر گرفته و شامل چند اشكوب مركب از انواع گونه هاي مختلف است كه حد متوسط بلندي درختان آنها كمتر از 5 متر نباشد .

 

پوشش جنگلي : Forest Cover 

مجموعه گياهان زنده و تمامي انواع مواد آلي مرده كه سطح زمين يك جنگل را فرا گرفته باشد و پوشش اصلي در هر حال محدود است به گياهان خشبي  .

 

كناره جنگل : Forest Edge

مرز جنگل در مجاورت پوشش ديگر از گياهان طبيعي مثل مراتع را گويند . مثلاً بالاترين حد جنگلهاي شمال در ييلاق ، ارتفاع درختان از حد معمول كوتاهتر و سپس به مراتع ييلاقي منتهي مي گردد .

 

عرصه جنگل : Forest Floor

عرصه يا بستر جنگل شامل بقاياي گياهي از قبيل شاخ و برگ و خاشاك و يك لايه لاشبرگ يا هوموس .

 

مراتع جنگلي : Forest Grazing

استفاده تلفيقي از جنگل براي بهره برداري چوب آلات و چراي دام .

 

اثرات جنگل : Forest influnce

تمامي تأثيرات و واكنش هايي كه يك جنگل بر زيستگاه يا محيط زيست وارد مي سازد .

 

خاكهاي جنگل : Forest soils

خاكهايي كه تحت پوشش جنگلي تكامل مي يابند .

 

تيپ جنگلي :  Forest type

سيماي خاصي از توده جنگلي با تركيب معيني از گونه ها .

تيپولوژي جنگل فارغ از مسائل جامعه شناسي گياهي كه بر نماي ظاهري آن استوار است . تيپ راش ، تيپ بلوط و ...

 

آبخيزداري  : Watershed Management

به كليه اقدامات اجرايي در قالب طرح كه جهت حفظ و اصلاح آبخيزها از طرق مختلف جهت تثبيت خاك و جلوگيري از فرسايش انجام مي پذيرد اطلاق مي گردد .

 

محيط زيست : Environment

عبارتست از مجموعه نظامي از عناصر و تمامي شرايط محيطي كه بر موجودات اثر مي نهد .

 

حفاظت و نگهداري : Conservation

اعمال روشهاي فني و اجرايي كه براساس آن بقا و تداوم توليد منابع طبيعي تضمين شود .